زودتربیا
من زیرباران ایستاده ام
وانتظارتورامیکشم
چتری روی سرم نیست
میخواهم
قدمهایت را
باتعدادقطره های باران
شماره کنم...
توقبل از
پایان باران میرسی
یاباران
قبل ازآمدن تو
به پایان میرسد..؟
مراکه ملالی نیست
حتی اگرصدسال هم
زیرباران
بدون چتربمانم..
نه ازبوی یاس باران خورده
خسته میشوم
نه ازخاکی
که باران غبارازآن
ربوده است..
هروقت
چلچله برایت
نغمه
دلتنگی خواند
وخواستی
دیواررا
ازمیان
دیدارهایمان برداری
بیا..
من
تاآخرین
فصل باران
منتظرت میمانم..
...............
.......
..
.{-35-}
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/28 - 20:56